کد مطلب:39156
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:16
جريان ولايتعهدي امام رضا( را در صورت امكان توضيح دهيد.
سلسله حوادثي كه در آستانه حكومت مأمون عباسي اتفاق افتاد، او را بر آن داشت تا امام رضا( را وليعهد خويش معرفي كند.
پس از آنكه مأمون بزرگترين رقيبش در حكومت، امين، برادرش را از پاي درآورد، تمامي بلاد اسلامي آن روز، به طور كامل به اختيار او درآمد. و به جاي بغداد، مرو را كه مردمانش در دشوارترين لحظات نبرد با برادرش، به ياريش شتافته بودند، به عنوان مركز خلافت خود برگزيد.
زماني كه مأمون بر تمام سرزمين هاي اسلامي چيره گشت، قيامها و حركتهايي كه جملگي توسط علويها رهبري و سازماندهي مي شد، حكومت او را از هر سو تهديد مي كرد. لذا دشواري كار خويش را درك كرده بود، و خطراتي كه متوجه حكومت بود را نيز به خوبي مي شناخت.
براي مقابله با اين قيامها و شورشها، در ملاء عام تظاهر به دوستي با علويان و شيعيان كرد. و براي اينكه مردم را بيشتر بفريبد، و حكومتش نيز از خطر خروج و قيام علويها در امان باشد، ولايتعهدي امام رضا( را مطرح كرد، وآن را مستمسك خويش قرار داد. او ابتدا به امام( پيشنهاد ولايتعهدي خويش را داد، با اينكه مي دانست امام امتناع خواهد كرد؛ وامام( نيز خودداري فرمود. پس از اصرارها و تأكيدها، بالاخره امام( را تهديد به قتل كرد. چنانكه نقل گرديده، مأمون به امام گفت : به خدا سوگند مي خورم كه اگر ولايت عهدي را پذيرفتي، كه چه بهتر، و گرنه تو را وادار به پذيرش خواهيم كرد. واگر تن ندهي، گردنت را خواهم زد. (1) امام ناچاراً فرمود : به شرطي كه نه كسي را برگمارم، و نه كسي را عزل كنم، و نه سنت يا قانوني را لغو كنم، و تنها از دور ناظر امور باشم.
امام (در طول امامت خويش حكومت سه خليفه عباسي، هارون، امين، و مأمون را درك كرد. ولي بدترين دورة زندگي خويش را از زمان وفات پدر بزرگوارش، موسي بن جعفر(، دوران مأمون ذكر مي كند. هر چند مأمون تظاهر به تشيع و خوشرفتاري با علويها را مي كرد، اما امام رضا( مي دانست كه در پشت اين ظاهر فريبندة مأمون، و فراخواندن ايشان از مدينه به خراسان، جرياناتتلخ ديگري است، كه حتي زندگي امام( را تهديد مي كرد.
در عيون الاخبارالرضا از شيخ صدوق نقل گرديده، زماني كه فرستادة مأمون براي همراه بردن امام رضا( از خراسان به مدينهآمد، امام قبل از رفتن، وارد مسجد پيامبر ( شدند، تا با رسول خدا( وداع گويند. با چشماني اشكبار كنار قبر رسول خدا ايستاد. چندين بار بيرون رفت و دوباره بازگشت، در حالي كه بشدت مي گريست. و فرمود : من از جوار جدم رسول خدا( مي روم، و در غربت خواهم مرد. طي اقامت خويش در خراسان، آن حضرت همواره دچار درد و رنج و اندوه بود. زيرا از اينكه مي ديد وجود شريفش در جهت اغراض و مصالح حكومت وقت، مورد سوءاستفاده قرارگرفته، بشدت ناخشنود و ناراضي بود. از خادم ايشان روايت گرديده كه امام رضا( روزهاي جمعه كه از مسجد باز مي گشت، مي فرمود : پروردگارا اگر گشايش كارم از آنچه كه در آنم، مرگ است، هر چه زودتر مرگم را فرا برسان. و همواره غمگين بود تا به شهادت رسيد.(2)
مراسم ولايت عهدي امام رضا(، در حضور وزراء و سران و بزرگان، و انبوه بسياري از مردم به پايان رسيد. و مأمون نيز اموال و هداياي فراواني ميان آنها پخش كند. اين واقعه در سال 200 هجري اتفاق افتاد.(3) چيزي نگذشت كه مأمون از پيشرفت سريع شيعه، و بيشتر شدن ارادت و اقبال عجيب مردم، و حتي سپاهيان و اولياء امور دولتي، به ساحت مقدس امام( بيمناك گرديد. و به اشتباه بودن سياستش در قبال علويان پي برد. و به منظور جبران آن، حضرت را مسموم و شهيد كرد. و پس از آن، باز سياست ديرين خلفا را (شكنجه و آزار نسبت به شيعيان و فرزندان علي() اعمال كرد. چنانكه مشهور است، نقل گرديده امام(، بر اثر سمي كه مأمون در آب انار كرده، به ايشان خورانيد، ويا انگور آغشته به سم به امام تقديم كرد، پس از سه روز به شهادت رسيدند. و اين واقعه در سال 203 هجري بوقوع پيوست.(4)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع و مآخذ :
1. علل شرايع، مقاتل الطالبين
2. زندگي دوازده معصوم، هاشم معروف الحسيني،جلد2،ترجمه محمد رخشنده
3. شيعه در اسلام، علامه طباطبايي
زندگي دوازده امام معصوم
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.